یکروز جنگ بین گروه های درگیر بسیار شدید شد و بم و راکت و هاوان بسیار رد و بدل میشد. بعد از این که راکت به موضع یکی از گروپ های در گیر جنگ اصابت کرد، بسیار مردم تلف و مجروح شدند. یکنفر که بر اثر بیم و ترس از راکت تنبان خود را کثیف ساخته بود با بسیار پریشانی صدا زد، ببینید برادران اگر خون زرد است من هم زخمی شده ام.