يك نفر مي خواهد برود خارج و با خودش سه كيلو قند مي برد. از او مي پرسند: اينها را كجا مي بري؟ مي گويد: آخر شنيده ام غربت تلخ است
فرستنده: کنشکا احمدی از فنلند
Nasrudin was invited to a party. other guests asked him in the ceremony, do u have a good appetite for eating? He said, in this world this is the only thing i have.
Sender: Mashal from Pakistan
Nasrudin told a person. did you know that our friend dead.? His friend said no what was the cause of his death?. Nasrudin said, you are asking about his death but even the cause of his life was not known.
Sender: Mashal Pechak from Pakistan
یک مرد غریب در راه آمد و با یک مرد پولدار سر خورد، مرد غریب پرسید: چی کار میکنی؟ مرد پولدار گفت: گردش میکنم که اشتها پیدا کنم. و بعد مرد پولدار پرسید: تو چی کار میکنی؟ مرد غریب گفت: اشتها دارم کمی میگردم تا نان پیدا کنم