?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش آمدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visit 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
header
صفحــــــــــــــــــــــــات
حكايات و طنز هاي شيرين ملانصرالدين صفحه یکصد و نهم

تاثير چرس

ملا شنيد هر كس چرس بكشد زياد كيف ميبرد. مقداري چرس از عطار خريده به حمام رفت و در آنجا كشيده داخل حمام شد. پس از مدتي ديد كيفي برايش دست نداد فكر كرد: شايد عطار تقلب كرده و چيزي ديگر به جاي چرس به او داده. پس همانطور برهنه از حمام خارج شد. در بين راه جمعي به او برخورده سبب برهنه بيرون آمدنش را پرسيدند. موضوع را براي آنها تعريف كرد و آنها از خنده گرده درد شدند. ملا با همان وضع به دكان عطار رسيد. عطار كه ملا را به آن شكل ديد گفت: ملا خيرت است؟ ملا گفت: متقلب من از تو چرس خواستم كه كيف كنم تو چيزي به من دادي كه اثر ندارد. عطار گفت: بهترين تاًثير آن برهنه بيرون آمدن تو از حمام است.

footer

سن زن ملا

ملا از زنش پرسيد: تو چطور سن خودت را نميداني؟ زن گفت: من همه اسباب خانه را مراقب هستم و هر روز ميشمارم براي اينكه مبادا دزد آمده چيزي ببرد اما سنم را كسي نميبرد كه هر روز بشمارم.

footer

سفارش زن

ملا به يكي از آشنايان ميگفت: امروز بلائي به سرم آمده. دستمال خود را گم كرده ام. آشنايش گفت: يك دستمال كه اهميتي ندارد. ملا گفت: دستمال اهميت ندارد اما زنم سفارشي كرده بود و من به گوشه دستمال گره زده بودم كه فراموش نكنم. حالا كه دستمال گم شده سفارش زنم را چطور به خاطر بيارم.

footer

مقابله به مثل

همسايه ملا پيش او آمده گفت: سگ شما امروز پاي عيالم را دندان گرفته و زخم كرده بايد جبران كنيد. ملا گفت: چيزي كه عوض دارد گله ندارد. شما هم سگ تان را بفرستيد پاي عيال مرا دندان بگيرد.

footer

تبلیغات گوگل در سایت شما
Copyright © Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?