?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش آمدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visit 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
header
صفحــــــــــــــــــــــــات
حكايات و طنز هاي شيرين ملانصرالدين صفحه پنجاه و ششم

غضب ملا

ملا نسبت به الاغش كه خيلي تنبل و بيكاره بود غضب نموده پسرش را خواسته گفت: به اين الاغ بيكاره از اين به بعد كاه و جو نده تا توبه كند و بعد از اين در راه مرا دچار اين همه معطلي و زحمت نسازد. ولي چون از طويله بيرون رفتند به پسرش گفت: راستي، نكند كه خيال كني من حقيقت را گفته ام و كاه و جو به الاغ ندهي. من اين حرف را براي اين گفتم كه الاغ بترسد و زرنگ و كاركن شود. تو پس از خارج شدن من آهسته كاه و جو را مثل هميشه به او بده.

footer

اگر عقلش برسد

ملا براپي پسرش قبل از بلوغ زن خواست. يكي از دوستانش گفت: ملا خوب بود صبر ميكردي سن و عقل پسرت زياد ميشد، آنوقت برايش زن ميگرفتي. ملا گفت: عجب... اشتباه ميكني اگر او بالغ شود و عقلش برسد كه زير بار اين حرف ها نخواهد رفت.

footer

پسر حرف شنو

ملا پسرش را نصيحت ميكرد كه پسر خوب بايد حرف شنو بوده نسبت به برادرش رعايت ملاطفت را نموده در غذا و لباس و غيره او را بر خود مزيت نهد تا همه او را دوست داشته باشند. پسر ملا گفت: پدر جان من حرف شنو خواهم بود. به شرط اينكه برادرم قسمت دوم فرمايش شما را به كار بسته مزيت مرا در غذا و لباس و غيره تصديق كند.

footer

طلبكار ملا

شخصي در وسط روز يخه ملا را گرفته مطالب طلب باقي مانده خود را كه از مدتهاي قبل داشت مينمود. ملا هر چه خواست قانع اش نمايد تا صبر كند نشد. بالاخره نزاغ كردند و كار به مراجعه به قاضي كشيد. پس از اين كه مدعي ادعاي خود را بيان نمود، ملا گفت: درست است من جزئي بدهي به اين شخص دارم ولي حالا دو سال است كه هر چه به او اصرار ميكنم كه سه ماه به من مهلت بدهد تا طلبش را يكجا بپردازم قبول نميكند. پس اگر نتوانسته ام اين وجه را بپردازم تقصير با خود اوست.

footer

تبلیغات گوگل در سایت شما
Copyright © Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?