?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش آمدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visit 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
header
صفحــــــــــــــــــــــــات
حكايات و طنز هاي شيرين ملانصرالدين صفحه یکصد و شانزدهم

منار بلند

ملا با يكي از دوستانش وارد شهري شد از دور منار هاي بلند را ديدند رفيقش پرسيد اينها را چگونه ساخته اند؟ ملا گفت: براي ساختن آن اول چاهي كنده بعداً آنرا تا دهن پر كرده اند.

footer

حلوا

در مجلسي صحبت از حلوا پيش آمد. ملا گفت مدتي است آروزي خوردن حلوا به دلم مانده است گفتند چرا نمي پزي؟ گفت هر وقت آرد حاضر ميشود روغن نيست روغن كه پيدا شد شكر نيست گفتند كه تا حال نشده كه هر دو حاضر شود؟ گفت چرا نه، آنوقت من حاضر نبودم.

footer

هيچ به هيچ

در زمان قضاوت ملا دو نفر نزد او آمده دعوائي اقامه كردند مدعي اظهار داشت اين شخص مرا صدا زد و گفت اين بار را بر دوش من بگذار گفتم در مقابل به من چه خواهي داد؟ گفت هيچ، منهم زحمتي كشيده بار را بر دوش او گذاشتم حال هر چه ميگويم هيچ مرا بده نميدهد. ملا گفت خيلي خوب حق داري حالا بيا اين فرش را بلند كن. وي بلند كرد ملا گفت در زير فرش چيست؟ گفتم هيچ ملا گفت اين هيچ اجرت تو بود.

footer

خانه دو در

روزي ملا پس از اتمام درس با اصرار چند نفر از شاگردانش را به منزل دعوت نمود و آنها را تا جلو خانه آورده گفت شما منتظر باشيد تا بروم اتاق را براي شما آماده بسازم پس وارد خانه شده از زنش پرسيد در خانه چيزي است كه مهمانان را پذيرائي كنيم؟ زن گفت نه. ملا گفت پس بروم عذر مهمانان را بكنم زن در را باز كرده به مهمانها گفت: ملا در منزل نيست مهمانها گفتند اين چه حرفيست ميزني ملا همين لحظه در حضور ما داخل خانه شد ملا از پنجره صدا كرد مگر نميدانيد اين خانه دو در دارد از در ديگر بيرون رفته است.

footer

تبلیغات گوگل در سایت شما
Copyright © Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?