ملا به مسجد رفته در صف اول و پشت سر امام به نماز ايستاد. پيراهنش كوتاه بود و به هنگام ركوع خايه هايش نمايان شد. شخصي از عقب خايه هاي او را گرفته فشار داد. ملا هم دست برد و خايه هاي امام را گرفت و فشار داد. امام هر چه تسبيح فرستاد ملا دست برنداشت. بالاخره ملا گفت: اينها فايده ندارد. به سرت قسم تا خايه ام را رها نكنند دست از هاي تو بر نخواهم داشت.