?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش آمدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visit 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
header
صفحــــــــــــــــــــــــات
حكايات و طنز هاي شيرين ملانصرالدين صفحه یکصد و پانزدهم

سرتراشيدن ملا

ملا نزد سلماني رفته سر تراشيد و اُجرت معمولي را پرداخت بار ديگر پس از تراشيدن سر بدون دادن پول بيرون آمد سلمان گفت چرا پول ندادي؟ ملا گفت: تو مي بيني كه نصف سر من تراشيده خدائي است و دو دفعه كه سر مرا بتراشي يك مرتبه با سر ديگران مساويست منهم پول دو مرتبه را اول داده ام.

footer
آتش گرفتن ملا

يك روز هنگام ظهر كه ملا زياد گرسنه بود ظرف آش داغي را سر كشيده از گلو تا شكمش سوخت از صدمه آن برخاسته ميدويد گفتند چرا اينطور ميدوي؟ گفت: زود آب بر من بريزيد كه شكمم را آتش گرفته است.

footer
به قاضي ميرسد

دو همسايه با هم نزاع كرده پيش قاضي آمده هر يك ادعا مينمودند كه لاشه سگ مرده كه در كوچه افتاده به خانه هر كس نزديكتر است او بايد از كوچه آنرا بردارد. اتفاقاَ ملا در محضر قاضي بود قاضي به او گفت در اين مورد نظر شما چيست؟ ملا گفت كوچه راه عام است به هيچكدام ربط ندارد اين وظيفه قاضي است كه بايد لاشه سگ را از ميان كوچه بردارد.

footer
آب شوربا

روزي دهقاني براي ملا خرگوشي هديه آورد. ملا پذيرائي مفصلي از او نموده با كمال رضايت او را راه انداخت هفتهَ ديگر برادر دهقان نزد ملا آمده خود را معرفي كرد باز ملا او را مهمان كرد و خوب قدر داني از وي نمود يك هفته بعد چند نفر به خانه ملا آمده خود را همسايگان دهقان هديه آورنده معرفي نمودند ملا شوربا تهيه نموده آنها را به اسم شورباي خرگوش ضيافت كرد. باز هفته ديگر چند نفر به خانه او آمده خود را همسايه همسايگان دهقان معرفي نمودند ملا با كمال ادب انها را به خانه آورده موقع نان چاشت يك كاسه بزرگ آب پيشروي آنها گذاشت دهاتي ها متحيرانه به كاسه آب ديدند ملا گفت: بفرمائيد نوش جان كنيد اين آب شورباي خرگوش است.

footer

تبلیغات گوگل در سایت شما
Copyright © Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?