ملا از كنار تالابي ميگذشت كه ناگهان متوجه شد مرغابي اي به هوا پريد. ملا بلافاصله دامن لباس اش را بالا گرفت و به دنبال مرغابي شروع به دويدن كرد. چند نفري وي را در آن حال ديدند و پرسيدند براي چه دنبال مرغابي ميدود. ملا اظهار داشت: ممكن است مرغابي تخمي بيندازد و چه بهتر كه آن در دامن من بيفتد نه بر زمين.