ملا عمامه بزرگي بر سر گذاشته بود. مرد بيسوادي به نزد وي رفته و كاغذي به او داد و تقاضا كرد آنرا برايش بخواند. ملا گفت خواندن نميداند. مرد مزبور با تعجب به سرا پاي وي نگريست و گفت: اگر خواندن بلد نيستي پس عمامه به اين بزرگي را براي چه به سرت گذاشته اي؟ ملا بلافاصله امامه را از سر خود برداشته و بر سر آن مرد نهاد و گفت: بفرما اگر امامه داشتن دليل سواد دار بودن است و براي آدم سواد مياورد حالا كه تو آنرا بر سر داري كاغذ را بخوان.