?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش آمدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visit 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
header
صفحــــــــــــــــــــــــات
حكايات و طنز هاي شيرين ملانصرالدين صفحه بیستم


كفاره گناه

ملا را زن بد شكلي نصيب شده بود. شبي بي جهت مدتي در چهره او خيره شد. زن پرسيد: سبب اين كه اين همه مرا نگاه ميكني چيست؟ ملا گفت: امروز چشمانم به صورت زن خوبروئي افتاد هرچه خواستم از صورتش چشم بردارم ميسر نشد. امشب به كفارهً آن براي اينكه گناهم بخشيده شود دو برابر آنچه به او نگاه كردم چشمم را به صورت تو مياندازم.

footer



غلام

ملا غلامي خريد، گفتند: عيب او اين است كه شبها در بسترش ميشاشد. ملا گفت: اگر بستر يافت مختار است هر چه خواست در آن بكند.

footer



معطلي ملا

ملا روزي خواست به مستراح داخل شود. صدا كرد جوابي نشنيد. پس از معطلي زياد متغير داخل شده كسي را نديد. گفت: عجب تو كه اينجا نبودي ميخواستي زود تر بگوئي كه من بي معني معطل نشوم.

footer




دزد خُمره

هنگام درس دادن يكي از بچه هاي مكتب به ملا گفت: ملا به نظرم در خُمره آب دزدي مخفي شده. ملا پيش رفته نگاه كرد و در خمره عكس خود را ديد. به شاگرد ها گفت: من به خمره ميروم كه دزد را بيرون بياورم. شما او را با چوب بزنيد. چون داخل خمره شد كسي را نيافت. تا سرش را بيرون آورد از اطفال بنابر امر خودش چوب مفصلي نوش جان كرد.

footer




تبلیغات گوگل در سایت شما
Copyright Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?