ملا انگشتر خويش را در اطاق گم كرده بود. مدتي جستجو كرد ولي چون آنرا نيافت از اطاق بيرون رفته و در حويلي خانه شروع به جستجو كرد. زنش كه او را ديده بود، پرسيد: ملا تو كه انگشتر را در اطاق گم كرده اي براي چه حويلي را جستجو ميكني؟ ملا دستي به ريش خود كشيده و گفت: اطاق تاريك است و چشم به خوبي نميتواند ببيند، به همين دليل در حويلي روشن تر است به دنبال انگشترم ميگردم.