?
spacer
.....................به شمالی باستان خوش آمدید
Welcome to www.shamali.net - Enjoy your visit 1
  1
The Ancient Shamali 1
1
header
صفحــــــــــــــــــــــــات
حكايات و طنز هاي شيرين ملانصرالدين صفحه سی و چهارم
مردن ملا

يكروز وقتي ملا در خارج شهر حركت ميكرد ناگهان پايش لغزيد و بر زمين خورد و سرش بر اسر اصابت به تكه سنگي به درد آمد و چشمانش سياهي رفت به طوريكه آسمان را به جاي زمين و زمين را به جاي آسمان ميديد. او همانطور كه به روي زمين افتاده بود پيش خود گفت: خدايا.... حتما من مرده ام و خودم خبر ندارم. ملا به همان حال باقي ماند ولي هيچ كس نيامد تا جنازه اش را از روي زمين بردارد. با خود فكر كرد. حتما كسي خبر ندارد من مرده ام. پس بهتر است خودم بروم و خبر مرگ خويش را به زنم بگويم. او پس از اين فكر به تندي از روي زمين برخاست و دوان دوان خودش را به خانه رسانيد و به زنش گفت: زن چه نشسته اي كه ملا شوهر ات در بيرون شهر نزديك آسياب مرده و در روي زمين افتاده و هيچ كس هم نيست كه جسد اش را بردارد. زود به آنجا برو و جسد مرا بردار و به گورستان ببر. او اين را گفت و به سرعت خودش را به محلي كه بر زمين خورده بود رسانيد و همانجا باقي ماند. از طرف ديگر زن ملا كه خبر مرگ شوهرش را شنيده بود گريه كنان و بر سر كوبان از خانه خارج شد و همسايه ها را خبر كرد. آنه علت گريه وي را پرسيدند و زن گفت: من براي ملا كه مرده است گريه ميكنم دلم بر بي كسي او ميسوزد كه خودش ناچار شد بيايد و خبر مرگش را برايم بياورد.

footer
دندان درد ملا

ملا دندانش درد گرفته بود به نزد دندانساز رفت و راه چاره اي خواست. دندانساز گفت: بايد دندان خراب را كشيد تا درد برطرف شود. ملا پرسيد دانه اي چند دندان ميكشي؟ دندانساز جواب داد. براي هر دندان دو دينار. ملا گفت نميشود دانه اي يك دينار از من بگيري؟ دندان ساز گفت خير. ملا ناچار قبول كرد اما يكي از دندان هاي سالم خود را كه درد نميكرد به مرد دندانساز نشان داد و گفت: اين دندان خيلي درد ميكند و بايد همين را بكشي. دندانساز آن دندان را كشيد. اما ملا بلافاصله گفت: آه...... اشتباه كردم دنداني كه درد ميكند آن ديگري است. او پس از اين حرف همان دندانش را كه درد ميكرد نشان دندانساز داد. دندانساز آنرا هم كشيد. ملا دو دينار را به وي داده و به طرف خانه براه افتاد تا از معاينه خانه دندانساز خارج شود اما در همان حال گفت: جناب دندانساز من بالاخره سرت زرنگي كردم دو دندان كشيدم و دو دينار پول دادم يعني همان دانه اي يك دينار كه خودم ميخواستم.

footer
تبلیغات گوگل در سایت شما
Copyright © Shamali.net All Rights Reserved.
Register Forgot Pass?